در باره مصحف فاطمه(س) پرسشها و ابهاماتي است؛ آيا همان گونه كه از عنوان «مصحف» برميآيد، قرآني ويژه حضرت زهرا عليهاالسلام بوده، يا كتابي در موضوعي ديگر است؟
اگر جواب، فرض دوم است، آيا خود حضرت آن را نوشتهاند؟ محتواي آن چيست؟ و اكنون اين كتاب كجا است؟
جواب اين پرسشها از روايات مربوط به اين موضوع به دست ميآيد. البته بيان اين روايات مختلف است؛ بعضي محتواي مصحف را احكام حلال و حرام ميدانند، برخي ميگويند ديكتهكننده آن پيامبر(ص) بوده، در حالي كه بعضي جبرئيل را گوينده آن ميدانند، كه در اين صورت بايد به اين پرسش پاسخ گوييم كه آيا جبرئيل با شخصي كه پيامبر نيست، سخن ميگويد؟ و اگر چنين باشد، چگونه با حضرت فاطمه(س) سخن گفته است؟ مگر پس از وفات پيامبر(ص)، وحي قطع نشده بود؟
به هر روي، پرسشهاي بسياري در اين زمينه وجود دارد، كه پاسخگويي به آن، مورد اهتمام مقاله حاضر است.
شايعترين پرسش در باره اين مصحف، عنوان جنجالبرانگيز و شبههناك آن، يعني «مصحف» است، زيرا چنين برميآيد كه اين مصحف، قرآن خاصي است. اما اگر به روايات بنگريم، مييابيم اين مصحف حتي يك آيه در بر ندارد. بسياري از برادران اهل سنت ميپندارند شيعه، قرآني ديگر ـ به جز قرآن موجود ـ در اختيار دارد! و گمان بردهاند مصحف فاطمه سلاماللّه عليها همان قرآن است! اين پندار حتي در مطبوعات دنياي عرب نمايان شده است؛ براي نمونه روزنامه «آخر خبر» (آخرين خبر) در سودان از تاريخ ششم رجب 1416 سلسله مقالاتي را درج كرده و مدعي شده است شيعيان قرآني ديگر به نام مصحف فاطمه دارند!
برخي احاديثي كه در باره مصحف فاطمه سلاماللّه عليها آمده است، با همين واژه (=مصحف) است، از اينرو به پندار مزبور دامن ميزند؛ از جمله:
محمد بنمسلم از امام جعفر صادق(ع) روايت ميكند: «فاطمه عليهاالسلام مصحفي از خود به جا گذاشت، كه قرآن نيست.»2
علي بنسعيد از امام صادق(ع) روايت ميكند: «به خدا سوگند! مصحف فاطمه عليهاالسلام نزد ماست و در آن حتي يك آيه از كتاب اللّه نيست.»3
امام صادق(ع) ميفرمايد: «در آن [مصحف [سه برابر اين قرآن، مطلب هست.»4
برخي گمان كردهاند از آنرو كه «مصحف» واژهاي خاص قرآن است، اگر گفته شود مصحف فاطمه، به معني قرآن فاطمه(س) است، و چون حديث اخيري ميگويد: اين مصحف، سه برابر قرآن است، پس شيعيان معتقدند قرآن موجود، قرآني ناقص است! غافل از اينكه ذيل احاديث اشاره دارد كه در اين مصحف حتي يك آيه وجود ندارد.
به هر روي اينك وارد بحث ميشويم و با معناي مصحف سخن را شروع ميكنيم.
به آنچه كه متشكل از برگهاي نوشته شده ميان دو جلد باشد، مصحف گويند (الجامع للصحف المكتوبة بين الدفتين).5بنابراين مصحف، چند برگ دارد، نه يك برگ؛ ولي گاه ميتواند كتاب بيش از يك برگ نداشته باشد، و نيز مصحف ميبايست ميان دو جلد باشد، كه برگها را در بر داشته باشد. در نتيجه بايد گفت «مصحف» شامل هر كتابي ميشود و اختصاص به قرآن ندارد، گو اينكه معناي مشهور مصحف، قرآن است. شايسته است يادآور شويم واژه مصحف در قرآن وارد نشده و جزء نامهاي قرآن نيز شمرده نشده است. جلالالدين سيوطي6 و ابوالمعالي الصالح، يكي از محدثان اسلامي، پنجاه و پنج نام براي قرآن بر شمردهاند، كه در ميان آنها كلمه «مصحف» ديده نميشود.
جالب است بدانيد هيچ كس به «سيبويه» در نامگذاري كتابش به «الكتاب» به رغم نامگذاري قرآن به همين نام اعتراض نكرده است، ولي بر نامگذاري كتاب حضرت فاطمه به «مصحف» اعتراض كردهاند.7
دكتر امتياز احمد در كتاب «دلائل التوثيق المبكر للسنة و الحديث» ميگويد: مصحف فقط به معناي قرآن نيست، بلكه به معناي كتاب نيز ميباشد. وي براي اثبات اين مدعا شواهدي را ذكر ميكند.8 همچنين استاد بكر بنعبداللّه در كتاب «معرفة النسخ و الصحف الحديثية» ميگويد: مصحف از جمله اصطلاحاتي است كه شامل هر نوع مجموعهاي كه در بر دارنده سخناني است، ميشود.9
هيچ يك از علماي شيعي و سني بر مصحف فاطمه سلاماللّه عليها دست نيافتهاند، بلكه با بهرهگيري از احاديث مربوط به اين موضوع، تا اندازهاي به محتوا، املاكننده و نويسنده آن آشنا شدهاند. برخي گفتهاند: مصحف آن حضرت در بر دارنده امثال و حكم و مواعظ و اخبار و عجايب است، و اميرمؤمنان آن را نوشته و تقديم حضرت فاطمه كرده، تا تسليبخش ايشان در مرگ پدر باشد10 بعضي معقتدند: اين مصحف، شامل احكام تشريعي، اخلاقي و آنچه در زمان آينده پيش ميآيد، است و حضرت فاطمه(س) آن را از شنودههاي پدر و شوهرش جمعآوري كرده است.11 امام خميني در وصيتنامه خويش ميفرمايد: مصحف فاطمه، الهامات خداوند متعال بر زهراي مرضيه است.12
و سيدمحسن امين بر اين عقيده است كه حضرت، دو مصحف دارند، كه يكي الهام پروردگار و ديگري گفتههاي رسول خدا(ص) به حضرت زهرا است.13
برخي گمان كردهاند از آنرو كه «مصحف» واژهاي خاص قرآن است،
اگر گفته شود مصحف فاطمه، به معني قرآن فاطمه(س) است.
همان گونه كه گفته شد، تعدد اقوال در باره محتواي مصحف، به سبب احاديثي است كه در كتابهاي مختلف پراكنده است، و هيچ دليل عقلي يا تحليل نظري ندارد. البته اين احاديث، سخن از كتابهاي حضرت فاطمه(س) ميكند، نه تنها از مصحف ايشان. از اينرو شايسته مينمايد به ديگر كتابهاي منسوب به ايشان اشاره شود، تا از ميان آنها به مصحف ايشان دست يابيم.
در احاديث شيعه و سني، كتابي با اين عنوان ذكر نشده، بلكه در اخبار به مضمون آن اشاره شده است. خرائطي از مجاهد نقل ميكند: اُبَيّ بنكعب به ديدار فاطمه - رضياللّه عنها ـ دختر محمد ـ صلي اللّه عليه و سلم ـ رفت. فاطمه به او كتابي پوشيده در شاخههاي درخت خرما نشان داد، كه در آن نوشته شده بود:
هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، با همسايهاش به نيكي رفتار كند.14
از روايات ديگري كه در باره اين كتاب است، چنين برميآيد كه اين حديث، گزيدهاي از حديث ديگري است كه شيخ كليني آن را در اصول كافي به نقل از امام صادق عليهالسلام آورده است.15
«ابوجعفر محمد ابنجرير بنرستم طبري» از علماي قرن چهارم نيز اين حديث را ـ با ذكر بيشتر ـ در كتاب دلائل الامامه آورده است.16
ظاهرا كساني كه گفتهاند مصحف فاطمه در بردارنده معارف و اخلاق و آداب است، اين احاديث را ديدهاند، ولي خواهيم گفت مصحف فاطمه(س) شامل نكات اخلاقي نيست، زيرا هيچ دليلي بر اين مطلب وجود ندارد.
چنين كتابي با چنين عنواني نيز در احاديث ذكر نشده است، ولي امام صادق عليهالسلام در پاسخ به پرسشهاي كارگزار منصور ـ خليفه عباسي ـ آنچه را ميفرمايد، مستند به اين كتاب ميكند17 از اينرو چنين فهميده ميشود كه حضرت فاطمه داراي كتابي در احكام شرعي بوده است.
علامه سيدمحسن امين اين كتاب را مصحف فاطمه دانسته است18، ولي بايد گفت رواياتي وجود دارد ـ ذكر خواهد شد ـ كه ميگويد مصحف آن حضرت در بر دارنده احكام حلال و حرام نيست، و اگر چنين احكام فقهي ذكر شده، در مصحف و روايتي ديگر از حضرت فاطمه سلاماللّه عليها است، كه از پدر بزرگوارش پيامبر اسلام نقل كرده است.19
لوح به صفحات پهن چوبي يا استخواني گفته شود، كه در فارسي، تابلو يا تخته ناميده ميشود. وجود اين لوح در بسياري از احاديث ذكر شده است، زيرا در بر دارنده نام امامان شيعه عليهمالسلام است.
ابوالفتح كراجكي (متوفي 449ه•••) معتقد است: تمامي شيعيان در صحت محتواي اين لوح اتفاق نظر دارند.20 در كتاب كمالالدين و تمام النعمه صدوق مضمون اين لوح ذكر شده است.21
محتواي اين لوح ـ و به نظر برخي خود لوح ـ هديه خدا به پيامبر بوده است، كه پيامبر آن را به حضرت فاطمه سلاماللّه عليها بخشيد.22
در روايات متعدد و با سندهاي مختلف آمده است: حضرت زهرا سلاماللّه عليها كتابي از خود به جا گذاشت كه وصايايش را در آن نوشته بود.23
اين وصايا، امور شرعي ـ از جمله تكليف هفت باغي كه از سوي رسولاللّه(ص) وقف آن حضرت شده بود ـ و امور سياسي بود.24 اين وصايا از شمار مطالبي است كه در مصحف فاطمه(س) وجود داشته است.
وجود اين كتاب نيز در روايات مختلف با سندهاي متعدد ذكر شده است. همان گونه كه گفته شد پرسشهايي در باره اين كتاب وجود دارد؛ از جمله: چه كسي اين كتاب را املا كرده است؟ نويسنده آن كيست؟ محتواي آن چيست؟ آيا در اين كتاب اشاره به تحريف قرآن شده است؟ هماكنون اين كتاب كجا است و در دست كيست؟ و ...
شايد مهمترين پرسش در باره مصحف، صحت و اعتبار روايات آن است، زيرا ديگر پرسشها پس از تبيين اعتبار روايات اين كتاب مطرح ميشود. از اينرو در ابتدا بايد وارد اين بحث شويم.
براي فهميدن صحت روايات، راههاي مختلفي وجود دارد، كه مهمترين آن سه راه است:
راه اول، بررسي اشخاص (= راويان) موجود در سند حديث است. اگر همگي اين راويان مورد اعتماد باشند، خبر معتبر است.
راه دوم، قراين ديگر به جز سند است، زيرا گاه تمامي راويان داراي شرايط لازمند، ولي قرايني ـ مانند روي گرداندن علما و عمل نكردن به آن حديث از سوي ايشان ـ وجود دارد، كه دلالت ميكند اشكالي در اين حديث هست، و گرنه آن را كنار نميگذاشتند. همچنان كه گاه سند حديث، صحيح و سالم نيست، ولي قرايني ديگر مانند عمل علما طبق حديث باعث اعتماد به آن خبر ميشود.
راه سوم، اعتقاد به تفاوت ميان احاديث مربوط به احكام شرعي با غير آن ـ يعني احاديث مربوط به عقايد يا تاريخ ـ است. گونه اول، يعني روايات فقهي لازم است سندا معتبر باشد، ولي براي اثبات گونه دوم، اتفاق نظر علما كافي است. ميتوان راه سوم را مندرج در راه پيشين دانست، زيرا در هر روي، ملاك اعتبار حديث، اعتماد به آن است، بيآنكه به راويان توجه كنيم.
اينك نوبت آن رسيده كه به پرسش مطرح شده پاسخ دهيم و بگوييم: روايات مصحف فاطمه(س) با هر يك از راههاي مزبور، صحيح و معتبر است، زيرا از طريق سوم اگر بخواهيم بررسي كنيم تمامي علماي شيعي روايات اين مصحف را پذيرفته، و ما به عنوان مخالف، كسي را نميشناسيم. اين مطلب باعث تقويت وثوق به روايات از راه دوم است، گو اينكه برخي گفتهاند: مگر ميشود جبرئيل بر فاطمه(س) نازل گردد و به او اين مطالب را بگويد، و علي عليهالسلام آنها را بشنود و بنويسد؟! با اينكه علي(ع) از فاطمه(س) افضل است و سزاوار مينمايد به ايشان وحي شود، نه به همسرشان!
ما به اين اشكال پاسخ خواهيم داد، ولي فعلاً به نقل آنچه علامه سيدمحسن امين گفته است، بسنده ميكنيم:
استبعادي ندارد و جاي انكار نيست كه جبرئيل با زهرا عليهاالسلام سخن گويد و علي عليهالسلام آن را بشنود و در كتابي كه به نام
امام خميني در وصيتنامه خويش ميفرمايد، مصحف فاطمه، الهامات خداوند متعال بر زهراي مرضيه است.
«مصحف فاطمه» است، بنويسد. گو اينكه اصحاب مورد وثوق اين سخنان را از امامان اهلبيت عليهمالسلام روايت كردهاند. من به كساني كه اين امر را انكار كرده، يا آن را بعيد ميشمرند، و يا مبالغهگويي و دور از انصاف ميدانند، ميگويم: آيا در قدرت خداي متعال شك دارند؟ يا در اينكه پاره تن [رسولاللّه[ زهرا شايسته اين كرامت باشد؟ و يا در صحت اين روايات به رغم گفته ائمه هدي، كه ذريه آن حضرت و مورد وثوقند؟ در حالي كه اين كرامت براي «آصف بنبرخيا» وزير سليمان عليهالسلام رخ داد و او گراميتر از آل محمد نزد خدا نيست!25
صحت و اعتبار روايات مصحف فاطمه(س)، از راه اول نيز ثابت ميشود، زيرا كليني در كافي در ضمن روايات اين احاديث، سند را صحيح ميداند.26 در يكي از اين روايات امام صادق عليهالسلام ميفرمايد: فاطمه پس از رسول اللّه صلي اللّه عليه و آله هفتاد و پنج روز زنده ماند و به خاطر پدرش دچار حزن بسيار بود. جبرئيل به نزد او ميآمد و به سبب مرگ پدرش به او دلداري و تسلي خاطر ميداد. به ايشان از پدرش و جايگاه او و به كساني كه از ذريه فاطمه خواهند بود، خبر ميداد. علي عليهالسلام اين اخبار را مينوشت، و اين مصحف فاطمه است.27
گفتيم عنوان «مصحف فاطمه» گاه باعث اين توهم ميشود كه قرآني ويژه حضرت زهرا عليهاالسلام وجود داشته است، همچنان كه از «مصحف عبداللّه بنمسعود» و «مصحف عايشه» و يا «مصحف اُبيّ بنكعب» برميآيد، ولي وقتي لغتنامهها را بررسي كنيم، پندار مزبور زدوده ميشود و ميفهميم مصحف، منحصر در قرآن نيست.
همچنين گفتيم اين كتاب در بردارنده هيچ آيهاي نيست، از اينرو در موضوع قرآني نميباشد. و نيز در ضمن سخنان گذشته اشاره
شد اين كتاب از سوي آن حضرت، نوشته يا اولا نشده است، و از آنرو به آن «مصحف فاطمه» گفتهاند كه هديهاي الهي به ايشان بوده است. بنابراين نويسنده يا گوينده اين سخنان كيست؟ اگر محتواي اين مصحف، قرآن نيست، چه چيز در آن يافت ميشود؟ حجم اين كتاب چقدر است؟ و ...
روايات بسياري وجود دارد كه در آن، حضرت علي عليهالسلام به عنوان نگارنده مصحف معرفي شده است؛ از جمله امام صادق عليهالسلام در جواب سؤال «حماد بنعثمان» مبني بر اينكه نويسنده مصحف كيست، ميفرمايد: اميرمؤمنان هر چه را ميشنيد، مينوشت، تا اينكه به صورت كتابي در آمد.28
1. برخي گفتهاند گوينده سخنان موجود در مصحف، خداوند است. امام صادق عليهالسلام ميفرمايد: «مصحف فاطمه نزد ماست ... و خداوند آن سخنان را گفته و بر حضرت فاطمه الهام كرده است.»29
اين گونه الهام براي مادر حضرت موسي عليهالسلام نيز وجود داشته است. در سوره قصص، آيه هفت آمده است: به مادر موسي الهام كرديم او را شير ده و ...
2. بعضي معتقدند اين سخنان از آن جبرئيل است. اين احتمال در حديثي به نقل از امام صادق عليهالسلام گفته شده است.30
امام حسين عليهالسلام ميگويد: «مصحف فاطمه نزد ما است. به خدا سوگند! يك حرف از قرآن در آن نيست. سخنان اين مصحف از آنِ رسول اللّه و خط علي عليهالسلام است».31
بنابراين حديث، گوينده سخنان اين مصحف، رسول اللّه (= فرستاده خدا) است. علامه مجلسي در ذيل اين حديث ميگويد: مقصود از فرستاده خدا، جبرئيل است. همچنان كه در آيات بسياري، به ملائكه، رسولان خدا گفته شده است.32
البته چه بگوييم سخنان اين مصحف از آن خدا است يا جبرئيل، تفاوتي ندارد، زيرا خداوند به واسطه جبرئيل، اين احاديث را گفته است؛ ولي نميتوانيم معتقد باشيم مقصود از «رسول اللّه» پيامبر اسلام است، زيرا روايات بسياري تصريح دارد سخنان اين مصحف پس از وفات رسولاللّه صلي اللّه عليه و آله و در تسلاي وفات آن حضرت، براي حضرت فاطمه سلاماللّه عليها گفته شده است. گو اينكه احتمال دارد حضرت فاطمه(س)، دو مصحف داشته، كه يكي سخنان رسولاللّه و ديگري سخنان جبرئيل بوده است؛ يا ممكن است بگوييم مصحف فاطمه، يك كتاب بيشتر نبوده، ولي شامل دو بخش ـ سخنان رسول اللّه و سخنان جبرئيل ـ بوده است. سيدمحسن امين در كتاب ارزشمند اعيان الشيعه معتقد به اين گفتار است.33
پس از اينكه دانستيم سخنان اين مصحف از آن پروردگار ـ به واسطه جبرئيل ـ و نويسنده آن امام علي عليهالسلام است، اين پرسش پيش ميآيد كه چرا به حضرت فاطمه سلام اللّه عليها منسوب شده است؟ به رغم آنكه حضرت نه گوينده و نه نگارنده آن است!
در پاسخ بايد گفت اين سخنان براي حضرت فاطمه و براي تسلاي خاطر او نازل شد، از اينرو اين مصحف، منسوب به حضرت فاطمه است. نظير اين امر در انتساب تورات به حضرت موسي(ع) و انجيل به حضرت عيسي(ع) و زبور به داود(ع) ديده ميشود. همچنان كه در قرآن ميخوانيم: صُحُفِ ابراهيمَ وَ موسي.34ادامه دارد.
1 ـ اين كتاب توسط اكرم بركات نوشته شده و در 1418ه•••.ق توسط دارالصفوه بيروت به چاپ رسيده و از سوي نگارنده براي ترجمه در اختيار نويسنده اين مقاله گذاشته شده است.
2 ـ بحارالانوار، مجلسي (م1111ه•••)، ج26، ص41، ح73، چاپ دارالكتب الاسلاميه، تهران.
3 ـ همان، ج27، ص271، ح3.
4 ـ كافي، كليني، ج اول، ص239، ح اول.
5 ـ صحاح تاج اللغة و صحاح العربيه، جوهري ج4، ص1383؛ تاج العروس، زبيدي، ج6، ص161.
6 ـالاتقان في علوم القرآن، ج اول، ص51 ـ 52، چاپ دارالفكر، بيروت.
7 ـ معالم المدرستين، مرتضي عسكري، چاپ مؤسسه بعثت، ج2، ص34.
8 ـ ترجمه دكتر عبدالمعطي امين، چاپ دانشگاه پژوهشهاي اسلامي پاكستان، ص268 ـ 269.
9 ـ چاپ دارالراية، جدّه، ص 28 ـ 31.
10 ـ المراجعات، سيدعبدالحسين شرفالدين، تحقيق حسين الراضي، چاپ دارالكتاب الاسلامي، ايران، ص521.
11 ـ سيرة الائمه الاثني عشر، سيدهاشم معروف الحسني، چاپ دارالتعارف، بيروت، ج اول، ص96 ـ 97.
12 ـ النداء الاخير، چاپ مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام، تهران، ص12
13 ـ اعيان الشيعه، چاپ الانصاف، بيروت، ج اول، ص313 ـ 314.
14 ـ مكارم الاخلاق و معاليها، محمد بنجعفر سامري، خرائطي، چاپ مكتبة السلام العالمية، قاهره، ص43.
15 ـ عوالم العلوم، عبداللّه بحراني اصفهاني، تحقيق مؤسسه امام مهدي، قم، ج11، ص583.
16 ـ چاپ اعلمي، بيروت، ص5.
17 ـ فروع كافي، كليني، تحقيق علياكبر غفاري، چاپ دارالاضواء، بيروت، ج3، ص705، ح2.
18 ـ اعيانالشيعه، چاپ الانصاف، بيروت، ج اول، ص314 ـ 315.
19 ـ سيره الائمه الاثني عشر، سيدهاشم معروف الحسني، ج اول، ص96 ـ 97.
20 ـ الاستنصار في النفس علي الائمه الاظهار، چاپ دارالاضواء، ص18.
21 ـ تحقيق غفاري، چاپ مؤسسه نشر اسلامي، قم، ج اول، ص311.
22 ـ الارشاد، شيخمفيد، چاپ بصيرتي، قم، ص262؛ كمالالدين، صدوق، ج اول، ص312؛ بحارالانوار، مجلسي، ج36، ص201.
23 ـ تهذيب الاحكام، طوسي، تحقيق خرسان، چاپ دارالاضواء، بيروت، ج9، ص144، ح50.
24 ـ بحارالانوار، مجلسي، ج103، ص185 ـ 186، ح14.
25 ـ اعيان الشيعه، چاپ قديم، چاپخانه الانصاف، بيروت، چاپ سوم، 1370ه•••، ص314. سيدحسن امين، فرزند مؤلف، اين قسمت را در چاپ جديد حذف كرده است.
26 ـ كافي، ج اول، ص239، ح اول؛ بحارالانوار، مجلسي، ج26، ص39، ح70؛ رجال نجاشي، ص204 ـ 205؛ رجال طوسي، ص366.
27 ـ اصول كافي، ج اول، ص241، ح5؛ بحارالانوار، مجلسي، ج26، ص41، ح72.
28 ـ اصول كافي، كليني، ج اول، ص240، ح2؛ بحارالانوار، مجلسي، ج26، ص44، ح77.
29 ـ بحارالانوار، مجلسي، ج26، ص39، حديث 70.
30 ـ اصول كافي، كليني، ج اول، ص241، حديث 5.
31 ـ بحارالانوار، مجلسي، ج26، ص46، حديث 94.
32 ـ حج، 75؛ فاطر، 1؛ انعام، 61؛ اعراف، 37؛ هود، 69؛ حجر، 15؛ مريم، 17 ـ 19 و ...
33 ـ چاپ قديمي چاپخانه الانصاف، بيروت، ج اول، ص314.
34 ـ سوره اعلي (87)، آيه 19.